تلخ نگاری های یک ستاره شمار

قله بیست سالگی فتح شد.اینک کوهنورد خسته است و نفس نفس می زند.پرچم را می کارد و دست بر شانه های خدای خویش منتظر خورشید می ماند.
ما بقی سرازیری ست.راه گریزی هم نیست."و لامفر"

بایگانی
آخرین مطالب

ن2

سه شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۳۰ ق.ظ
دوره گذر.گذر از خیال به بی خیالی.همه این ها با یک سوال دو کلمه ای شروع شد.بی خوابی یک اسب چموش فقط از یک سوال دو کلمه ایشروع شد.من اسب چموش لشگری شکست خورده ام بی تاب از تشنگی و خسته از سراب.عشوه های فرشته مرگ برای "یک بوس کوچولو" چقدر شهوت بودن را آزار می دهد.حالا من خوابم می آید و خسته ام از سراب و فرشته مرگ که از دور زانوانش را به من نشان می دهد.حالا من در مانده ام در یک سوال دو کلمه ای.گذر از خودم به ناخودم با این سوال شروع شد.و انگار همه چیز تمام شد.و اما جواب:"دلیلی برای پیدا بودنم ندارم.سخت در تلاشم تا فراموش کنم سخت."
و خاموشی سراغاز فراموشی است.
با این اسب نه سواری کنید.نه عنانش بکشید.نه دوشادوشش چهارنعل بتازید.نه ترحمش کنید.بایستید و از فاصله ای دور با یک تیر تمامش کنید.فقط  مطمئن شوید تشنه نباشد.همین...
  • Behnam

نظرات  (۱)

ای کـاش تـنـهــا یـکــــنـفــر...

هــم در ایــن دنـــــیــــا مـــرا یــاری کـنــد ..

ای کـــاش مـــی تـــوانــستـــم ...

بــا کـسـی درد دل کـنـــم تـــا بـگــویـــم کــه ...

مــن دیــگــر خـســتـــه تـــر از آنـــم کـــه زنـــدگــی کـنـــم

تـــا بـــدانـــد غــم شـبــهـــا یــــم را....

تــــا بــفــهــمـــد درد تــــن خــستـــه و بـیــمــــارم را .....

قــانـــون دنــیـــا تــنـــهــایـــی مـــن اســـت

و تـنــهــــایــی مـــن قـــانـــون عــشـــق اســـت....

و عــشـــق ارمــغـــان دلــدادگــیــســت......

و ایـــن ســـرنــــوشـــت ســـادگـیــســـــت

لطفا از تنهایی گذر کنید و یادگاری حک کنید تا یه دختر تنها رو خوشحال کنید.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی