تلخ نگاری های یک ستاره شمار

قله بیست سالگی فتح شد.اینک کوهنورد خسته است و نفس نفس می زند.پرچم را می کارد و دست بر شانه های خدای خویش منتظر خورشید می ماند.
ما بقی سرازیری ست.راه گریزی هم نیست."و لامفر"

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

کبریت را از جیبش بیرون آورد و نخ سفید میان لب هایش را آتش زد.دودی سفید از انحنای گونه اش بالا رفت،چشم هایش را سوزاند و ابری ناپیدا شد.به اطراف نگاهی انداخت و کامی دیگر گرفت.در این لحظه هاست که منگی خفیفی مغز را ماساژ می دهد و خستگی را از نوک انگشت ها بیرون می پراند. بدن امانت است و روح با پاهای آجریش به چشمان سرخش می نگرد .دود سفید ابری ناپیدا می شود و روح با دستهای بزرگش یک کام دیگر  از آن نخ سفید می گیرد. در خلسه ی خوب لختی و رخوت می گوید سخت گرفتی رفیق.روی نیمکت می نشیند و در انحنای ِدود به صدایِ سوختنِ کاغذِ نگهدار گوش می دهد .فکر می کند به آخرین سلامش به دختری آشنا و آخرین شعری که از بر کرده بود.بیتها را پر لکنت و تباه بیان می کرد و روح، سبک از بین انگشتهایش رها می شد و به آسمان فرار می کرد.ای شط شیرین پر شوکت من... ای تکیه گاه و پناه... زیباترین لحظه های.... پر عصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من... 

پای سوخته و آجری روح سنگینش را با تلنگری از خود دور می کند و منتظر می ماند تا رهگذری آن را لگد کند.

  • Behnam

تک درخت سبز رویاهایش در ابری بزرگ ریشه دارد.تلالو نور خورشید و صدای پرندگان این رویا را زیباتر می کند آنگاه که او و پسری بر گِرد درخت دنبال بازی می کنند و می خندند.بهار در شیپور نسل جدید می دمد و ابرِ بارور، باران را چون بچه گان عصمت و پاکی به دهان گرگهای زمینی می فرستد.خدا خبرهای خوشی با انگشتش روی آسمان می نویسد و با خورشیدش حواسمان را از خواندنش پرت می کند.دختر رویاپرداز فکرهای مجروح من،سلام!از دیدارتان خوشحالم.سر سفره ی این همه زیبایی، حرف زدن کار درستی نیست اما در گوش من که نجوا می کنی من دزدیده به دندان های سپیدت می نگرم و صدای خرد شدن ساقه های ترد و ظریف ریحان ها را می شنوم .تو چون گلی هستی !گلی که سنگ را شکافته است تا ترانه بخواند... نگاهم را از او بر می دارم و به پنجره نگاه می کنم.ماه تمام و او لبخند.کرگدن سنگلاخ های فلات ایرانم،با شاخ روی دماغم دل شب شکافته ام و تا صبح می دوم.      بهار جامه رنگین خون برانگیزی ست / به تن نکرده دریغا دریدنم باید

  • Behnam