نمیدانی چه تلخ می گذرد،"خاص!"
سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۴۴ ق.ظ
آه، نمی دانی چه تلخ می گذرد! نمی دانی صبر،در انتظار بهتر شدن تا چه اندازه بی فایده است.ما هزار ساله هم شویم شراب نمی شویم.احمد می گوید وقتی ناراحت می شوی بدان که فکر اشتباهی می کنی. آه،نمی دانی چه تلخ می گذرد وقتی که بهار را زیبا نبینی و به صدای بلبلی دل نسپری و کتاب ها همه بی روح باشند برایت.مگر جایی بهتر از آن جایی که تو هستی هست؟بهشت؟ هزار گرگ از درونم زوزه بر می آورند برای ماه! به چهار خلط خواستن خون می ریزند.تعادل ندارم.خواستن و بریدنم دیوانه ام کرده است و دل به هر کدام بسپارم آخرش تلخ است.من فکرم اشتباه است دوست عزیز ولی هیچکس نمی داند من آن حرف ها را به خودم زدم و آن ها دنبال سومی می گشتند.
- ۹۴/۰۵/۲۰