گرما زدگی
پنجشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۵۰ ق.ظ
ریشه هایم را از خاک کنده بودم و پا به پای چشمان زیبا و خنده های ریز و مقنعه بالا آمده از موهای بلند راه می آمدم.گل گلدون من شکسته در باد ... گوشه آسمون ... هوای گرم خوب!میوه هایم دارند می رسند و مهتاب همان آفتاب است که دنیای شیشه ای جلوی چشمانم را تار می کند.می خوام برم دور دورا... در الگوریتم کروسکال تابع فیزیبیلیتی امکان ایجاد دور را بررسی می کند.ریشه هایم را از خاک بیرون آورده ام و حالت گوشی م را گذاشته ام روی Be a good boy! .قدم های کوتاه دوست داشتنی در امتداد مهتاب چشمانم تار و محو می شود.دلهره های دل پاک و ساده... تمام راه را دور خودمان چرخیدیم و هیچ چیز امکان پذیر نشد تا وقتی که گفتیم خداحافظ.اینک ترانه های بند تنبانی که بچه ها آهنگ پیشواز گوشیشان می کنند می خواهم و کمی جک رکیک و به مقدار لازم جمله جهت لاس زدن.وقت اون رسید که بریم به صحرا!!!... این آهنگ های فسیل به من نیاز ندارند.آهنگ برای رقص برگ هاست نه ریشه هایی که دارند خشک می شوند.نه میوه هایی که دارند از گرمای خوب عزیز می گندند.
آی عشق!
آی عشق!
چهره سرخت پیدا نیست...شاملو
آی عشق!
آی عشق!
چهره سرخت پیدا نیست...شاملو
- ۹۲/۰۸/۰۹