زیبای من!
جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۹ ق.ظ
داشتی از کادر دوربین بیرون می رفتی که دریا را کنارت نگه داشتم با خورشیدی که هنوز دوستت داشت و می خندید.اما تو نمی ایستی و پایت را روی سنگ ریزه ها و صدف ها می گذاری و در حاشیه دریا بر روی ساحل قدم برمی داری.آه!زیبای من! چگونه می شود این بهشت گمشده را فراموش کرد؟وقتی که آب های نمک به روی پاهایت سر می خورند و لاک های پرستاره روی ناخن هایت را کمرنگ می کنند و دریا و ساحل و خورشید و آسمان کوارتت غروب را می نوازند تا دوشیزه زیبایی به صرف یک فنجان نوشیدنی آنها را ترک نکند. اینک ما کنار همدیگر نشسته ایم و آلبوم عکس های امروز را نگاه می کنیم.من و تو به تو نگاه می کنیم و من هیچ نمی گویم تا تو بگویی:"موهایم پریشان است.این یکی عکس خوب نشد".ولی من محو پریشانی موهایت از باد تشکر می کنم و موهایت را می بویم و می بوسم.هیچ کس مدام حوصله دیدن فیلم مستند ندارد اما من هر روز به زیبای خودم فکر می کنم.فکرهای تکراری سرگیجه آور لذت بخش.سنگینی و گرمی سرت را روی شانه ام احساس می کنم.خوابت برده است.ما همیشه میان فیلم پیش از اتفاق اصلی روی کاناپه خوابمان می برد...
- ۹۲/۰۵/۲۵