ن3
سه شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۱، ۰۷:۱۳ ب.ظ
سرم را روی دستهایم می گذارم و خواب می روم.این جا سرزمین ممکن هاست.این جا همه هست.این جا منم که کلاهم را از سر بر می دارم و به تو لیمو ترش تعارف می کنم.نیمکت برای "ما" جا دارد.و عکسهای یادگاری "ما" هر دوی "ما" را ثبت می کند.لبخند کوتاه ترین راه رسیدن به قلب من و توست.و آسمان برای "ما" کافی ست.سرمان را تا آن جا که جا دارد بالا می گیریم تا فقط آسمان و ابر و کبوتر ببینیم.انگشت من خط سفید هواپیما را لمس می کند و تو می گویی می بینم.ما در تپش قلب هامان که اینک دستهای پیوسته "ما"ست به هم عشق می ورزیم و برای فردا یک صندلی دو نفره رزرو می کنیم."ما" بدی هامان را اعتراف می کنیم و از کانت حرفی نمی زنیم."ما" یک نفر بودیم.
چشم هایم را می مالم.می بینم که این همه نیست.زندگی به شیرینی قصه شاه و پریان نیست و ما آدم هایی نیستیم که حرف هایمان را با صراحت کامل بیان کنیم و از این که ابراز کنیم خودمان را می ترسیم.ما شطرنج بازی میکنیم و من از این که بگویم دوستت دارم باید هزار شکست را از پیش خوش آمد بگویم.ما پیر می شویم.ما زندگیمان را ادامه می دهیم.بچه دار می شویم و از تلخی چای یک بعد از ظهر تابستان لذت می بریم.این است حدیث "ن".نرسیدن.نخواستن.نشدن.نیامدن.نیافتن.ن... جاذبه نعلی شکل مرا رها کن.
چشم هایم را می مالم.می بینم که این همه نیست.زندگی به شیرینی قصه شاه و پریان نیست و ما آدم هایی نیستیم که حرف هایمان را با صراحت کامل بیان کنیم و از این که ابراز کنیم خودمان را می ترسیم.ما شطرنج بازی میکنیم و من از این که بگویم دوستت دارم باید هزار شکست را از پیش خوش آمد بگویم.ما پیر می شویم.ما زندگیمان را ادامه می دهیم.بچه دار می شویم و از تلخی چای یک بعد از ظهر تابستان لذت می بریم.این است حدیث "ن".نرسیدن.نخواستن.نشدن.نیامدن.نیافتن.ن... جاذبه نعلی شکل مرا رها کن.
- ۹۱/۰۶/۰۷
ن