این بابا رو می بینی? با خودشم قهره.آقای اخلاقی.
صدای موسیقی را زیاد می کنیم تا مرز شعر خواندن دو گیلاس دیگر صبر کن.از کبد چرب تا قلب روسپی خانه و مغز بد فکر همه را از پس گیلاس اونل فهمیده ای که داری.از زن و مرد تنها دهان و صدا می فهمی.آنها که بیشتر حرف می زنند زنان اند.مردها بیشتر چرت و پرت می گویند.یک نفر ضرب بگیرد! کنترل فکر که دست خودت نباشد می روی وسط خزر با قایق و دریا چنان آرام است که خوابت گرفته است.از تنهایی به جمع پناه می بریم.از جمع به مستی و از مستی به شعر و تو هیچ جا مرا ول نمی کنی.چه پر اندوه می شود گیلاس چه پر خنده می شود شبنم چه آرام می شود شب چه تنها می شوم من.به حال خود هزار بار قهر کرده ام و در سردی پاییزی ان وقت ها که پیراهن آستین بلند می پوشیدم و کوله پشتی نمی انداختم و همه می گفتن چه پسر خوب و ساکتی ست!چه نامرد بودند همه...آمین!گیلاس بعدی! نون به نرخ روز می خورد لاک پشت خرفت.و به گدایی که مثل گربه سرک می کشید و نگاه می کرد و حرفی نمی زد کسی نگفت چه مرد خوبی یک سیخ جوجه دادیمش تا ول کند برود.ستار خان بی گناه چه کرده ای که لشگرت شکست خورده است در میان شعرهایی که می خوانیم.بچه های کوچک می گویند شراب من خنده م نمی گیرد بقیه چه مرگشان است؟آقای اخلاقی منم.وقتی که وسط دریا که خوابم برده بود.یا روزی که مومن روزه از گرسنگی اخلاق نداشت.یا روزی که اگر به خودش رحم می کرد شما نمی کردید.بابا ولمون کنین از بس که بدیهیات را برایم زر زدید,مفلس های مفلوک...نامت سپیده دمی ست...صدای زن است یا مرد نمی فهمم فقط می شنوم.